ورود
جستجو
سرچشمه
جاذبهها
وبلاگ
جشنوارهها
وبنامهها
نقشه ایران
تماس
جستجو
ایران
جاذبهها
استانها
مرکزی
گسست میان شهر و روستا
نخستین تفاوت میان شهر و روستا، تفاوت در جمعیت این دو بود.در گذشته جمعیت شهری ایران بسیار اندك بود. بهطوری كه برای مثال در دوره زندیه، كل جمعیت شهرنش...
×
تقی قاسمی
دوشنبه 29 خرداد 1391 | 13 سال پیش
نخستین تفاوت میان شهر و روستا، تفاوت در جمعیت این دو بود.در گذشته جمعیت شهری ایران بسیار اندك بود. بهطوری كه برای مثال در دوره زندیه، كل جمعیت شهرنشین ایران كمتر از نیم میلیون نفر بود. بزرگترین شهر ایران در این دوره یعنی شیراز حدود 40هزار نفر جمعیت داشت، بعد از آن اصفهان با 30هزار نفر جمعیت و سپس مشهد و تبریز قرار داشتند. این در حالی است كه در دوره زندیه روستاهای بزرگ، با جمعیتهای پنج هزار و 10هزار نفر در ایران وجود داشتند. درنتیجه بسیاری از جمعیتهای روستایی را به نوعی باید مركز اصلی جمعیتی ایران دانست. اما با شكلگیری موج نخست توسعه شهرنشینی در دوره ناصری، بهتدریج و همچنین با پیشرفتهایی كه در بهداشت، تغذیه، علوم پزشكی در ایران به وجود آمد و زمینههای رشد جمعیت را به وجود آورد، بهتدریج جمعیت شهری به جمعیتهای غالب تبدیل شد. دومین تفاوت بارز و آشكاری كه بین شهر و روستا پدید آمد، تفاوت در كاركردها و عملكردها بود. در گذشته، مهمترین شیوه معیشتی ایرانیان، كشاورزی و دامپروری بود و روستاها و شهرها هر دو به این فعالیت مشغول بودند. از همان آغاز موج نخست شهرنشینی، در دوره ناصری و سپس موجهای دوم و سوم، شهر به مثابه جایی كه در آن كشاورزی و دامپروری نیست و اقتصاد كارخانهای و صنعت نوین در آن شیوه معیشت است، شناخته شد. سومین تفاوت بزرگ در زمینه شهر و روستا تفاوت در فرهنگ یا شیوه زندگی بود. در گذشته روستا و شهر هر دو به مثابه محیطهای تولیدگر بودند، درنتیجه توسعه خدمات و تجارت و بازرگانی و صنعتی شدن و گسترش درآمدهای نفتی بهتدریج اما شتابان شهر به مثابه محیطی مصرفكننده در مقابل روستا بهعنوان محیطی تولیدكننده تعریف شد. این امر یعنی مصرفی شدن شهرها در مقابل تولیدی بودن روستا، شاید بیش از عوامل دیگر تفاوت شهر و روستا را شكل میداد. عامل چهارم در تفاوت شهر و روستا این است كه روستا بهعنوان محیطی محروم، فقیر و فاقد امكانات مانند خدمات بهداشتی و برق، آب، مخابرات و نهادهای تفریحی جدید، پاركها سینماها، شهربازیها و مراكز گردشی و امثال اینها شناخته میشد، در مقابل شهر جایی بود كه تمام نهادهای جدید، فرهنگی، هنری، ادبی در آن استقرار داشت. این امر یعنی فرهنگی شدن شهرها و غیرفرهنگی ماندن روستاها که تفاوتهای چشمگیری بین فرهنگ روستایی و فرهنگ شهری ایجاد كرد. در محیط روستا، دیگر امكان شكلگیری قوه خلاقه و شكوفایی استعدادها و استقرار افراد فرهیخته یا نخبه و هنرمند وجود نداشت. از این رو، همه نیروهای مستعد، همه جوانان و افراد فرهیختهای كه در گذشته «روستازادگان دانشمند» را تشكیل میدادند، به شهرها مهاجرت كرده و طبقه متوسط جدید شهری نیز تا حدودی زاده مهاجرت نخبگان روستایی به شهر بود. عامل دیگری كه محیط روستا را از شهر متفاوت میكرد، تحول در ساختار جمعیتی شهر و روستا بود. روستاها درنتیجه تحولات دنیای جدید ایران بهتدریج از جمعیت و سكنه اولیه خالی شدند، درنتیجه این تخلیه جمعیتی بهتدریج ساختار جمعیت روستا به ساختار سالمندان و سالخوردگان تبدیل شد. بهتدریج درنتیجه مهاجرت جوانان روستایی به شهرها، جمعیت روستاها پیرتر و پیرتر و جمعیت شهرها جوانتر و جوانتر شدند و این پیامدهای گوناگونی برای شهر و روستا داشت. بخشی از روستاها بهتدریج از بین رفتند. دهها هزار روستای ایرانی كه در سالهای 1300 در ایران وجود داشت، اكنون به كمتر از نصف كاهش یافتهاند، بیش از نیمی از آنها بهطور كامل تخریب شدهاند و از نیمه دیگر نیز بخش اعظم آن تعداد اندكی خانوار در آنها ساكن هستند. تحولات شهری و روستایی در ایران پیامدهای گوناگونی برای تمام ابعاد زندگی شهری و روستایی داشت. این تحولات همزمان با پیدایش نخستین دولت مدرن در ایران یعنی روی كار آمدن رضاشاه آغاز شد و با پیشرفت و گسترش برنامههای نوسازی ادامه یافت. این تحولات تا دو دهه اخیر ادامه یافت و یكنواخت و یكسان ادامه داد. به این معنا كه بهتدریج روستاها ویرانتر و فاصله آنها از شهرها بیشتر و بیشتر میشد بهطوری كه فرهنگ شهری و روستایی بهعنوان دو پدیده بسیار متفاوت در ایران معاصر شكل گرفتند. این تفاوت بین شهر و روستا، دستمایه خلق بسیاری از آثار داستانی شد. این مورد ابتدا در ادبیات روستایی ایران انعكاس یافت و روستانویسان ایرانی مانند «غلامحسین ساعدی»، «جلال آلاحمد»، «محمود دولتآبادی» و «هوشنگ گلشیری» به بازنمایی فرهنگ محیط و شخصیت و جامعه و اقتصاد و سیاست روستایی پرداختند. به علاوه در سینمای ایران نیز سینمای روستایی شكل گرفت. سینمایی كه درواقع از دختر لر آغاز شد و تا امروز ادامه یافت. نوسازی روستایی از حدود سالهای 1340 به بعد و حتی شاید از همان آغاز تحولات روستایی و شهری در ایران، همزمان روستاها در حال ویرانی بودند و شهرها در حال گسترش، اما جریان دیگری نیز بهطور موازی و همزمان در روستاها در حال شكلگیری بود. این جریان عبارت است از «نوسازی روستایی.» نوسازی روستایی عبارت بود از گسترش مجموعه نهادها، موسسات، خدمات و فعالیتها و فرآیندهای متجدد و امروزی مختلف در ابعاد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روستاهای ایران. این نوسازی روستایی از طریق گسترش مدارس روستایی آغاز شد. از سالهای 1310 به بعد بهتدریج روستاهای ایران دارای مدارس ابتدایی و سپس راهنمایی شدند. مدارس، نخستین مراكز فرهنگی مدرنی بودند كه به اغلب روستاهای ایران راه یافتند. معلمان نخستین سفیران فرهنگی مدرن بودند كه بهعنوان سرمشقهای سوژه شهری جدید، خود را به روستاییان معرفی و بهعنوان سرمشقی برای سبك زندگی مدرن در كنار روستاییان قرار گرفتند. بنابراین روستاییان از طریق مدارس و معلمان با شهرها ارتباط برقرار كردند. سپس ارتش ملی همزمان با مدارس دومین نهاد مهمی بود كه در فرآیند نوسازی روستاهای ایران تاثیرگذار شد. جوانان روستایی ناگزیر بودند در 18سالگی از طریق ایفای خدمت سربازی دو ساله خود نسبت به ارزشهای نوین درباره شیوه زندگی آموزش ببینند. این ارزشهای نوین عبارت بود از استفاده از لباسهای جدید، شیوههای نوین بدنسازی، مراقبت از بدن، مدیریت بدن، شیوههای نوین سخن گفتن، راه رفتن، بهداشت و سلامتی و بهطور كلی دست یافتن به یك ذهنیت نوین درباره انسان. برای جوان روستایی در سالهای آغازین نوسازی، خدمت نظام وظیفه مانند آموزش در دانشگاه و كسب تحصیلات عالی برای یك شیوه تازه زندگی بود. از آنجایی كه نظام وظیفه برای همه جوانان اجباری بود، بازگشت جوانان سربازیرفته به روستا انقلاب بزرگی بود كه طی آن جوانان روستایی شیوه نوین روستایی، شیوه شهرنشینی، قوانین، نظام اداری و بهطور كلی تمام اجزای دنیای صنعتی جدید را تجربه میكردند. این افراد خدمتكرده سفیران فرهنگی بودند كه نقش مهمی در نوسازی روستاها ایفا كردند. سومین نیروی بزرگی كه بهتدریج روستاها را دگرگون كرد -و از همان سالهای نخست نوسازی روستایی روستاییان آن را تجربه كردند- گسترش موسسات و مراكز جدید اداری و خدماتی در روستاها بود. توسعه دفاتر پست در سراسر روستاهای ایران در آن روزها مانند گسترش اینترنت در روزگار ما نقش كلیدی در نوسازی روستاها داشت. دفاتر پست نهتنها زمینهای برای گسترش ارتباطات شهر و روستا بود، بلكه تعریف تازهای از كاربردهای سواد برای روستاییان ایجاد كرد. نخستین كاربردهای سواد و نامهنگاری در آن روزگار عبارت بود از فرستادن نامه به سربازان پسری كه در خدمت سربازی بودند. اما بهتدریج مكاتبات روستاییان با شهرها توسعه یافت، مكاتباتی كه برای ارتباط روستاییان با موسسات شهری گوناگون انجام میگرفت. پدیده پستچی و اداره پست در دل یك روستا به مثابه یك دكل بزرگ مخابراتی بود كه پیامهای روستا را به تمام نقاط دیگر میفرستاد. پستچیها شخصیت فرهنگی مهمی برای روستا بودند. پستچیها سواد داشتند و از یك قدرت اجتماعی برای ایجاد ارتباط بین محیط بسته با فضای جغرافیایی بیرون از روستا به خصوص محیطهای دوردست مانند تهران برخوردار بودند. با گسترش مهاجرت روستاییان به شهر دفاتر پستی هم افزایش یافت. با توجه به محدودیت وسایل حمل و نقل، مهاجران روستایی كه خانوادههایشان در روستا بودند، نیاز بیشتری به پست پیدا كردند. شعب نفت یكی دیگر از مراكز تمدنی جدید بود كه به روستاها وارد شد. نفت بهعنوان سرمایه ملی پدیده مهمی نهفقط در اقتصاد ایران بلكه در زندگی اجتماعی مردم ایفا میكرد. شعب نفت وظیفه توزیع نفت میان مردم را بر عهده داشتند. اما در كنار هر شعبه نفتی كه تاسیس میشد، یك بقالی نیز شكل میگرفت. روستاییان مصرفكننده میشوند بقالیهایی كه از سالهای 1300 به بعد در روستاها شكل گرفت، اغلب در كنار دفاتر شعب نفت توسعه یافتند و البته به مرور زمان بقالیهای جدیدی در روستاها پدید آمد. این مغازههای كوچك برای نخستینبار وظیفه شگفتانگیزی را برعهده گرفتند. تا این تاریخ روستاییان تولیدات و محصولات خود را به شهرها ارایه میكردند اما با پیدایش بقالیها، این شهرنشینان بودند كه كالاهای خود را به روستاییان میفروختند. بقالیها بهعنوان نماد سرمایهداری جدید نظام فرهنگ مصرف و نماد زندگی شهری در گوشه و كنار روستاها توسعه یافتند و بهتدریج بقالیهای بزرگ به وجود آمد. بقالیها گالریهایی بودند كه مردم از طریق این ویترینها به تماشای شیوه زندگی شهرنشینان میپرداختند. در آن سالهای دور اینترنت، تلویزیون و ماهواره وجود نداشت. جادههای آسفالت، اتوبوسها و سواری و ماشینهای شخصی نیز وجود نداشتند، از این رو چیزهایی كه در بقالیهای روستایی عرضه میشد نمادهایی بود از زندگی شهری. اینكه شهریها چه چیزی مصرف میكنند، پرسشهایی بود كه كمتر روستایی از آن اطلاع داشت. فروشندگان و مغازهداران روستایی با مسافرتهای ماهانهای كه به شهرها میكردند، با خود مقداری كالاهای ضروری مانند قند، چای و نفت و البسه را از شهر به روستا میآوردند. اما بهتدریج شكلات و آدامس و تنقلات هم به این فهرست اضافه شد. كمكم مواد غذایی شهریها به روستاها راه یافت. بهتدریج فروشندگان روستایی بهعنوان واسطههای زندگی شهر و روستا هویت جدیدی یافتند و به مثابه یك تیپ شخصیتی جدید در روستاها ظاهر شدند. آنها خود تحت تاثیر سبك زندگی شهری بهتدریج كت و شلوار، كفش، جوراب و دیگر نمادهای شهری را به تن كردند. بقالهای روستایی در كنار معلمان و جوانان از خدمت برگشته یا سربازیرفته، تیپهای اجتماعی نوینی بودند كه به نوعی متفاوت از تیپهای سنتی روستایی و تا حدودی شبیه شهرنشینان جدید ظاهر میشدند. نیروی اجتماعی دیگری كه در نوسازی روستایی نقش تعیینكنندهای داشت، كارمندان ادارات شهری بودند كه برای انجام ماموریتهای خود به روستا میرفتند و بهتدریج روستاییان تحت تاثیر آنها چیزهای تازهای از دنیای جدید میآموختند. ماموران سرشماری جمعیت در سالهای 1335 و پیش از آن ماموران بهداشت و ژاندارمها نقش كلیدی در این زمینه داشتند. ژاندارم پدیدهای بود كه در سالهای 1305 به بعد در روستاها ظاهر شد. ژاندارم بهعنوان یك شخصیت نظامی و قدرتمند دولت مركزی و شهری، مانند یك قهرمان برای روستایی ایفای نقش میكرد. او وظیفه ایجاد امنیت در روستا را برعهده داشت و گاهی نیز به مانند قاضی عمل میكرد. زنان روستایی از خانوادههای ژاندارمها سرمشق میگرفتند. در سالهای 1340 به بعد، درنتیجه تحولاتی كه دولت محمدرضا پهلوی برای توسعه روستایی انجام داد- مانند تاسیس سپاه بهداشت و اصلاحات ارضی و سپاه دانش- روند نوسازی روستایی در ایران سرعت و شتاب بسیاری گرفت. سپاهیان بهداشت، پزشكان، پرستاران و بهداشت یاران جوانی بودند كه باید دوران سربازی خود را در روستاها میگذراندند. این گروه تحصیلكرده بهعنوان عالیترین قشر اجتماعی نوین و عالیترین نمایندگان علم و فناوری و شهر جدید وارد روستاها شدند. تاسیس خانههای بهداشت روستایی و قوانین بهداشتی جدید مانند از میان برداشتن حمامهای خزینهای، منع استفاده از توالتهای سنتی و بسیاری از رویههای جدیدی كه سپاه بهداشت در روستاها ایجاد كرد، تغییری اساسی در نوسازی فرهنگی روستاییان داشت. با گسترش سپاهدانش مراكز آموزشی و مدارس در روستاها به سرعت افزایش یافت. مدارس راهنمایی نیز در این دوره در روستاها گسترش یافت. درنتیجه اصلاحات ارضی و اعطای نسق ملكی به دهقانان و همچنین توسعه تعاونیها در روستاها و تحولاتی كه در زمینه كشاورزی در این دوره به وجود آمد، اگرچه از جهاتی اقتصاد روستایی آسیبهایی دید، اما از جهاتی نیز به لحاظ فرهنگی و اجتماعی سبكهای جدید زندگی در میان روستاییان گسترش یافت. این سبكهای جدید، از جهاتی ارزشها، باورها و سنتهای كهن را تهدید میكرد. از این رو نویسندگانی مانند آلاحمد و دیگران به نقد سیاستهای نوسازی پهلوی پرداختند. اما فارغ از ارزشیابی ایدئولوژیك و قضاوت در مورد خوب یا بد بودن این موارد، شاید بتوان گفت كه شیوه زندگی روستایی كاملا تحت تاثیر اصلاحات ارضی و پیامدهای آن دگرگون شد. رادیو دگرگون میكند پیدایش رادیو در سالهای 1320 و گسترش آن به روستاها موجب تحولاتی در زندگی و فرهنگ روستایی شد. برای روستاییان نیز چندان دست یافتن به دستگاه رادیو دشوار نبود. اگرچه تعداد اندكی از روستاییان به رادیو دسترسی داشتند اما صدای آن را بسیاری میشنیدند. موسیقیها و ترانههای جدید، خبرهای جدید كشور و صداهای تازهای كه از سراسر جهان از طریق رادیو به گوش روستاییان میرسید، گوش آنها را نسبت به جهان امروز باز و آشناتر میكرد. پس از آن بهتدریج روستاییان توانستند خود به تماشای شهر از نزدیك بروند. گسترش اتومبیلها و جادهها راه را برای رفت و آمد روستاییان به شهرها باز كرد. نهتنها كالاها از شهرها به روستاها بیشتر سرازیر شدند بلكه روستاییان نیز از روستاها روانه شهرها شدند. این بار محیط بسته روستا باز شد. درهای آن به سوی شهرها گشودهتر شد و روستاییان شهر را لمس كردند. احساس تازهای در بین روستاییان شكل میگرفت و آرزوها و افق انتظارات آنها تحت تاثیر مشاهده زندگی شهری و مصرف كالاهای شهری و شنیدن صدای شهر از رادیوها و استفاده از تكنولوژیهای جدید تغییر میكرد. بهتدریج این باور در روستاییان درونی شد كه شهر جایی بهتر برای زندگی است و خوشبختی را باید در شهر جست. از این رو میل روستاییان به شهری شدن بهتدریج شكل گرفت و تشدید شد، درنتیجه آنان كه میتوانستند مهاجرت میكردند و آنها كه نمیتوانستند در آرزوی زندگی شهری، در روستا ادامه میدادند. انقلاب و روستا با ظهور انقلاب اسلامی، روستا مجددا اهمیتی مضاعف در جامعه ایران یافت. انقلاب اسلامی ایران با شعارهایی مانند حمایت از مستضعفان و مهمتر از آن دفاع از سنت، به حمایت از فرهنگ و زندگی روستایی پرداخت. در دنیای جدید شهر پایتخت تجدد و مدرنیته و روستا جایگاه سنت بود. روستا جایی بود كه میتوان سرمشقهای زنده تاریخ فرهنگی، فولكلور و تمامی سنتهای منسوخ شده یا در حال اضمحلال را دید. انقلاب اسلامی ایران با توجه به رویكرد مذهبی و سنتگرایانهاش به اشكال گوناگونی زندگی و فرهنگ روستایی را میستود. روستا بهعنوان نمونهای از سیاستهای نابرابر و ظالمانه رژیم شاه شناخته میشد، جایی كه با سیاستهای نوسازی پهلوی تمامی روستاهای ایران و اقتصاد كشاورزی و دامپروری ایران نابود یا حداقل بهطور گستردهای ویران شده بود. در گفتمان رسمی انقلاب اسلامی، روستا جایی بود كه میشد مظاهر آشكاری از ظلم یا ستم شاهنشاهی را به نمایش گذاشت. سالهای نخست انقلاب، سالهایی است كه گفتمان انقلاب اسلامی روایت تازهای از روستا را در تلویزیونها، رادیوها و مطبوعات خود ارایه میكرد؛ روایتی كه روستا را بهعنوان محیطی دلپذیر با مردمانی صمیمی، اخلاقی و در عین حال مظلوم، ستمدیده و نیازمند نشان میداد. در این روایت جدید، تلاش میشد تا توجه روستاییان به انقلاب اسلامی بیشتر شود. انقلاب اسلامی، انقلابی شهری بود، روستاییان در شكلگیری آن نقشی نداشتند، به علاوه انقلاب و رهبرانش نیازمند آن بودند كه از طریق آگاهیهای نوینی كه به روستاییان میدادند، آنها را نسبت به ستمهای دولتهای پیشین آگاه و نسبت به مهربانیهای حكومت نوین علاقهمند كنند. از این رو از نخستین گامها و فعالیتها و برنامههای حكومت تازه تاسیس جمهوری اسلامی ایران توجه گسترده توسعه و ترویج خدمات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در روستاها مورد توجه قرار گرفت. نهضت سوادآموزی برای توسعه سواد، جهاد سازندگی برای احیای قنوات و توسعه خدمات كشاورزی و دامپروری و همچنین تمام نهادهای دیگر به صورت موازی با جهاد سازندگی وظیفه داشتند تا در زمینههای مختلف به روستاییان خدمترسانی كنند. هرسال در سالگرد انقلاب، دولت از طریق تلویزیونها هنگام ارایه كارنامه انقلاب برنامههایی را به نمایش نوسازی در روستاها اختصاص میداد. توسعه مراكز پزشكی، بهداشتی، تاسیس دبیرستانها، آبرسانی، گسترش شبكه برق و بهتدریج در سالهای بعد توسعه جادههای روستایی، توسعه دفاتر پستی و سپس دفاتر مخابرات، نهادهای جدید، توسعه كتابخانههای روستایی كه از سالهای نخست انقلاب آغاز شد و در سالهای اخیر تحول بنیادینی در معماری روستایی از طریق اعطای وامهای مسكن روستایی از این دست سیاستهای نوسازی بود. در عین حال با گسترش فناوریها و تولید انبوه كالاها، روستاها نیز به مثابه بخشی از بازارهای شهری، در امتداد بازار شهر قرار گرفتند. نان فانتزی در روستا در سه دهه گذشته اگر نگوییم همه روستاها، اكثریت آنها بهتدریج از خدمات وسیع شهری برخوردار شدند بهطوری كه یك تحول همهجانبه برخلاف آن تحول نخستین در روستاها به وجود آمد. تحول نخستین، شكلگیری فاصله شهر و روستا بود، اما در این سه دهه این تفاوتها به شباهتهای شهر و روستا تبدیل شدهاند. بهطوری كه امروزه در روستا، روستا دیگر فقط تولیدكننده نیست، درست مانند شهر محیطی مصرفكننده است، روستا دیگر مركز سنت، فولكلور و فرهنگ مردم نیست، بلكه مانند شهر، همان محصولات فرهنگ رسانهای، فرهنگ عامهپسند را مصرف میكند. سریالهای تلویزیونی، بولوتوثها در روستا همان جایگاهی را كمابیش پیدا كردهاند كه در خیابانها و مناطق مسكونی شهری دارند. در روستا اكنون جوانان شلوار جین میپوشند، كفشهای چرمی دارند، در كوچهها پرسه میزنند، درست گویی میدان ولیعصر است. در روستا مردم مسواك میزنند، نان فانتزی میخورند، پنیر بستهبندی شده شهری مصرف میكنند، جعبههای میوه بازار شهر را میخرند، سواریهای شخصی دارند، آدامس میجوند، لوازم آرایشی مصرف میكنند. در روستا كفشها را واكس میزنند و شلوارها را اتو میكشند و مراقب سبك زندگیشان هستند. در روستا بدنها مدیریت میشود، تناسب اندام برای یك بانو روستایی اهمیت دارد. برای زن روستایی، كرم همان اندازه ضرورت دارد كه در گذشته مراقبت از گاوهای شیرده اهمیت داشت. برای زن روستایی امروزه زیبایی همان اندازه اهمیت دارد كه در گذشته زایمان اهمیت داشت. برای زنان روستایی امروزه مردان خوشتیپ بهعنوان همسر یك ارزش شناخته میشود درست همانطور كه در گذشته مردان تنومند و پركار و قوی مهم بودند. برای امروزه پیامك دادن درباره سریالهای خانوادگی، برنامههای «فارسی وان» و «من و تو»، آرزوی رفتن به دوبی، به دست آوردن جدیدترین ماركهای لباس یا دستیافتن به اتوپیاهای سرمایهداری همانقدر ارزشمند و مفید بوده كه برای دختران شهری مهم است. شاید در این سخن اندكی مبالغه باشد، بهخصوص برای آنها كه در روستا زندگی نكردهاند. به خصوص برای آنها كه در گذشته در روستا بودهاند و روستای امروز را نمیشناسند. البته هنوز روستاها با شهرها متفاوتند و هنوز در روستاها دامپروری و كشاورزی اصلیترین شیوه معیشت اقتصادی است درحالیكه در شهر كشاورزی وجود ندارد. هنوز ساختمانهای كاهگلی، گنبدها، درهای چوبی و كوچههای خاكی، قنات، چشمهای آب، درختان طبیعی، تپهها، كوهها و خاكها در روستاها وجود دارند. روستایی هنوز به دنبال گلههایش میرود، هنوز با آفتاب مأنوس است، روستایی هنوز كار میكند، روستایی هنوز نسبت به شهری تحمل بیشتری برای سختیها دارد. روستایی هنوز با طبیعت مأنوستر است. بعد خانوار هنوز در روستا بزرگتر از شهر است. روستایی هنوز محافظهكارتر و سنتیتر از شهری است. روستایی هنوز تمایل بیشتری به سازگاری با طبیعت دارد نه تسلط بر آن. روستایی هنوز از چیزهای سنتی لذت میبرد. روستایی هنوز به تقدیر و قضا و قدر اعتقاد دارد. روستایی هنوز خود را روستایی میداند اما با وجود تمامی این ویژگیها، روستایی امروز، دیگر روستایی دیروز نیست. روندها و فرآیندهای تحول روستا به سوی شهریشدن در حال حركت است. از درونگرای دیروز تا برونگرای امروز اگر در گذشته دو، سه یا چهار نوع روستای ایرانی وجود داشت، امروزه روستاهای ایرانی از تنوع بیشتری برخوردارند. در دهههای اخیر، پدیده روستای گردشگری به وجود آمده است. روستاهایی مانند ابیانه، ماسوله، كندوان و دهها روستای دیگر پدیدههای نوظهوری هستند. این روستاها كه تا دیروز فسیلها و بقایای زندگی روستایی چندهزار ساله در ایران بودند، به نوپدیدترین و پیشروترین پدیدههای جامعه ایران تبدیل شدهاند. روستاهای پستمدرن، جایی كه زندگی مردم روستا به یك گالری برای تماشای نه تنها مردم ایران بلكه تمامی ملتهای دنیا تبدیل شده است. جایی كه نه تنها كالاهای مردمان این روستا، بلكه ساكنان آنها نیز تماشایی شده و معانی جدیدی یافتهاند. روستاهای گردشگری تعریف تازهای از اقتصاد روستایی هستند. فرهنگ روستا كه تا دیروز مانعی در راه پیشرفت بود، امروز به یك ثروت تبدیل شده است؛ ثروتی كه به اندازه نفت میتواند درآمدزا باشد. روستاهای الكترونیك، روستاهای جدیدتر از روستاهای گردشگری هستند؛ روستاهایی كه دفاتر مخابرات در آنها به دفاتر اینترنتی تبدیل شدهاند و روستاییان مانند شهرنشینان از طریق سایتها خریدوفروش میكنند و از طریق وبلاگها و سایتها روستاهایشان را به جهانیان معرفی میكنند. روستاییان از طریق وبلاگها به خودبیانگری میپردازند. امروز در هر جای جهان كه باشیم، میتوانیم از طریق وبسایت روستای «مصلح آباد»، (روستایی در نزدیكی اراك) نه تنها امروز مصلح آباد بلكه روزهای گذشته را هم ببینیم. روستاهای اینترنتی و روستاهای مجازی، پدیدههای پسامدرنی هستند كه روزبهروز شبكههای وسیعی از مناسبات مجازی بین روستاییان به وجود میآورند. در گذشته روستاها بر اساس انواع محیطهای طبیعی كه به آن تعلق داشتند گونهبندی میشدند. از جمله روستاهای كویری، روستاهای شمالی، روستاهای نیمهكویری و كوهستانی، روستاهای صخرهای و درهای. در حال حاضر روستاها بیش از آنكه بر اساس عوامل طبیعی گونهبندی شوند براساس عوامل فرهنگی و میزان توسعه اجتماعی و اقتصادی گونهبندی میشوند. در حال حاضر میتوان گفت روستاهای ما به روستاهای توسعهیافته و در حال توسعه و توسعهنیافته قابل تقسیم بوده یا به عبارت دیگر روستاها سنتی، مدرن و پستمدرن هستند. مدرنیته بخش قابلتوجهی از روستاها را دربر میگیرد و روستاهایی هستند كه از موسسات و نهادهای مدنی جدید برخوردارند، آموزش و بهداشت و درمان و دیگر خدمات اجتماعی و اقتصادی در آنها وجود دارد. روستاهای سنتی اما روستاهایی هستند كه كمتر در معرض تغییرات و تحولات صنعتی و مدرن قرار گرفتهاند. همچنین روستاها را از لحاظ سبكهای زندگی هم میتوان گونهبندی كرد. روستاهایی كه سبك كاملا شهری دارند،- بهویژه روستاهای نزدیك به شهرهای بزرگ و روستاهایی كه سبك زندگی آنها كمتر شهری شدهاند_ روستاهایی هستند كه از نظر اقتصادی و اجتماعی تا حدودی توسعهیافتهاند اما سبك زندگی آنها كمتر دچار دگرگونی شده كه این روستاها دیگر سنتی نیستند. ما حتی میتوانیم روستاها را از لحاظ اقتصادی به گونههای جدیدی تقسیم كنیم. برخی از روستاها روستاهای ترانزیت هستند. روستاهایی كه در نتیجه توسعه راهآهن یا جادهها و بزرگراهها به وجود آمدهاند. این نوع روستاها خدماتی هستند كه برای وسایل حملونقل خدمات ارایه میكنند. در مقابل روستاهای دیگری داریم كه از لحاظ كاركردهای اقتصادی متفاوتند. برای مثال روستاهایی كه در نتیجه گسترش یك نهاد جدید اقتصادی مانند پیدایش شركتهای بزرگ صنعتی كشاورزی یا دامپروری رونق یافته دارند. كارخانه بزرگ یا مركز بزرگ دامپروری مكانیزه دارند یا كشاورزی مكانیزه توسعهیافته دارند. از این رو ما امروزه روستاها را بیش از آنكه بر اساس محیط طبیعی آنها طبقهبندی كنیم، بر اساس معیارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی طبقهبندی میكنیم. اینگونهشناسی از این جهت اهمیت دارد كه هریك از اینگونههای روستایی جدید از لحاظ شیوه یا سبك زندگی نیز متفاوتند. خردهفرهنگ جوانی در روستا گروههای اجتماعی به خصوص جوانان در روستاها در هریك از این انواع روستاها فرهنگ متفاوت یا خردهفرهنگ متفاوتی را شكل میدهند. برای مثال در روستاهایی كه از لحاظ اقتصادی- اجتماعی توسعهیافتهترند، تفاوت چندانی بین جوانان روستایی در این نوع روستاها و جوانان شهری بهویژه با شهرهای كوچك وجود ندارد. البته باید توجه داشت كه ما هنوز به مرحلهای كه بتوان گفت فرهنگ كلانشهرهای ما در روستا گسترش یافتهاند، نرسیدهایم. ما هنوز در مرحلهای هستیم كه فرهنگ شهرهای ما یعنی شهرهایی به جز تهران و دیگر كلانشهرها، بهطور گستردهای در روستاها در حال نفوذ و رواج است. از این رو در روستاهای توسعهیافته اقتصادی- اجتماعی، خردهفرهنگ جوانی تفاوت چندانی با خردهفرهنگ جوانی در شهرها ندارد. برای مثال اگر به اركان ارزشها، هنجارها و معیارهای خردهفرهنگ جوانی در جامعه شهری نگاه كنیم، همان خرده فرهنگ را در روستاها نیز میتوان دید: مثلا پرسهزنی در خیابان، استفاده از پوشش و آرایش امروزی، داشتن اوقات فراغت، مصرف كالاهای فرهنگی و هنری، مانند گوش دادن به موسیقی و تماشای سریالهای تلویزیونی، تماشای فیلم، رفتن به سینما، توجه به بدن و زیباییها، تلاش برای دستیابی به استقلال، خودآگاهی نسبت به هویت نسلی، تلاش برای دستیابی به موفقیت نه كمال، دستیابی به ثروت، شغل و موقعیتهای بهتر، تلاش برای امروزیتر شدن در تمام ابعاد، توجه بیشتر به آموزش و آموزش عالی، تلاش برای متفاوت بودن و فاصله گرفتن از والدین و به نوعی خلق خردهفرهنگ جوان امروز در مقابل فرهنگ گذشتهگرای پدربزرگ و مادربزرگها: تلاش برای خلق یا تاسیس شبكههای اجتماعی جدید از طریق اینترنت و تلفن و موبایل، توجه بیشتر به شبكه دوستان به جای خویشان و بسیاری از رویههای دیگر كه خرده فرهنگ جوانی شهر را تشكیل میدهد، در حال حاضر در روستاها نیز وجود دارد، بهویژه در روستاهای مدرن. البته این به معنای آن نیست كه خرده فرهنگ جوانی روستایی با خرده فرهنگ جوانی شهری كاملا یكسان است. از جایی كه جوان روستایی همچنان ناگزیر است به كار و تولید بپردازد و در درون طبیعت زندگی كند و با خانواده و خویشاوندان كه نمایندگان سنتها و میراث فرهنگی گذشته هستند، سازگاری كند و از آنجایی كه جوان روستایی همچنان ناگزیر است بهعنوان روستایی چیزی متفاوت از شهری باشد و به دلیل تمام تفاوتهایی كه پیشتر گفتیم، خردهفرهنگ روستایی جوانی نیز تا حدودی متفاوت از خردهفرهنگ جوانی شهری است ولی هر دو در حال تغییرند. گرایش كلی خردهفرهنگ جوانی روستایی به سوی شهریتر شدن است. در روستا نیز مانند شهر فرآیندهای نوسازی و تحول همانطور كه پیامدهای مثبتی داشته، پیامدهای ویرانگری نیز به بار آورده است. روستایی امروز برخوردارتر از گذشته است. به سواد و غذای مناسب دسترسی داشته و مسكن او كیفیتی بهتر از گذشته دارد، در خانهاش از لوازم خانگی و مبلمان و امكانات روز استفاده میكند. از نظر شاخصهای بهداشت و سلامت ارتقا یافته است اما لزوما اینها به معنای خوشبختتر شدن روستاییان نیست. همانطور كه زندگی شهری لزوما خوشبختی بیشتری برای شهرنشینان ندارد. خودكشی، طلاق و ناامنی؛ مفاهیم تازه روستا امروزه بسیاری از چیزها در روستا از میان رفتهاند بهویژه برای جوانان كه آرامش و آسایشخاطر و روح و روان روستایی را آزرده كرده است. كمابیش بسیاری از آسیبهای شهری وارد روستا نیز شده است. برای مثال در چند سال اخیر در مصلحآباد -روستایی كه كمتر از 500 نفر جمعیت دارد- شش مورد خودكشی رخ داده است. در روستاهای ما در تمام طول تاریخ چیزی به نام خودكشی وجود نداشته است. مصلحآباد از جمله روستاهای مدرن است و كمابیش از تمامی خدمات ممكن برخوردار و روستای كوچكی بوده كه پدیدههای شگفت نوینی در آن ظهور كرده است. در این روستا خودكشی، طلاق، از همگسیختگی خانواده، اعتیاد، ناامنی اجتماعی، سرقت، خشونتهای خانگی و بسیاری دیگر در كنار اتومبیلها، جاده، اینترنت، ماهواره و مخابرات قرار گرفته است. روستاها در حال یك تجربه تراژیكند، بهویژه روستاهای مدرن. تجربه تراژیكی كه در آن روستایی به سرعت از میراث فرهنگی و ارزشهای سنتی فاصله میگیرد اما هنوز حتی به اندازه شهرها ارزشهای مدرن را درونی نكرده است. از این رو نوعی آشفتگی و درهم ریختگی روانی، عاطفی و اخلاقی در روستاها در حال گسترش است. دختران جوان روستایی امروزه به كالاهای مصرفی و آرایشی دست یافتهاند، صورتهای زیباتر دارند و لباسهای زیباتری میپوشند اما فرصتهای ازدواج آنها محدودتر شده است. بحران مضیقه ازدواج كه برای جامعه شهری ما امروزه پدیده كاملا شناختهشدهای است، برای روستاها اگر شدیدتر از شهر نباشد، كمتر از شهر هم نیست. دختران دمبختی كه امیدی برای دستیافتن به همسری برای زندگی خانوادگی ندارند و در عین حال بیش از دختران شهری تحت فشار هنجاری خانواده و محیط برای ازدواج هستند و به مراتب كمتر از دختران همتای شهری خود از آزادیهای اجتماعی برای داشتن یك زندگی مجردی مستقل برخوردارند. از این رو سرنوشت دخترانی كه در روستاهای مدرن زندگی میكنند، بسیار غمانگیزتر از پسران روستایی است و بسیار غمانگیزتر از دختران شهرهاست. یك دختر جوان ساكن شهر اگر به همسری مناسب دست نیابد میتواند تا حدودی برخی فرصتها برای داشتن یك زندگی تا حدودی آسوده را فراهم كند اما برای دختر روستایی اگر فرصت ازدواج نباشد، هیچ راهی برای یك زندگی نسبتا آسوده وجود ندارد. از سوی دیگر، ناامنی در روستاها در حال افزایش است. در محیط شهری به دلیل استقرار كلانتریها و حضور گسترده پلیس نظم و امنیت شهری برقرار است. در گذشته در روستاها به كمك اعتماد اجتماعی امنیت ایجاد میشد اما امروزه در حالی سرقتها در روستاها در حال افزایش است كه نمیتوان برای یك روستای كوچك كلانتری تعریف كرد. نهاد ژاندارمری در گذشته مجموعهای از روستاها را نظارت میكرد و در حالتی كه نزاعهای جمعی رخ میداد، به امنیت منطقه كمك میكرد اما سرقت به شیوهای كه در حال حاضر در روستاها وجود دارد، هیچگاه پیش از این رواج نداشته است. روستاییان این روزها مانند شهریها ناگزیرند بر درهای خانهها قفل بزنند، درهای خانهیشان را محكمتر بسازند، پنجرهها را ببندند و مراقب ورود غریبهها باشند. در روستا تیپ اجتماعی روستا برخلاف شهر تیپ آشناست. در روستا همه همولایتی هستند. همه همدیگر را میشناسند و این آشنایی سرمایه اجتماعی بزرگی برای امنیت روستا بوده اما بهتدریج روستاها در حال غریبه شدن هستند، البته غریبههای آشنا. درحالیكه همه همولایتیها همدیگر را میشناسند اما اعتماد گذشته را به هم ندارند. از یكدیگر كمابیش هراسانند درست مانند شهر. شهر محل سكونت غریبههاست. افزایش جرایم اجتماعی، طلاق، اعتیاد به مواد مخدر، سرقت و تحولات اقتصادی- اجتماعی موجب تغییر در نگرشها و ارزشهای روستاییان شده است. روستایی كه مصرفكننده است و انتظار دارد تا حد سیریناپذیری كالا به دست آورد و مایل است به مد روز زندگی كند، ناگزیر است تا به منابع درآمد بیشتری دست یابد و از آنجا كه چنین منبع درآمدی در دست نیست، طبیعتا بازار بزه، جنایت، دزدی و خشونت گرم میشود. به علاوه بازار قاچاق مواد مخدر از شهرها فراتر رفته و به شهرهای كوچك و روستاها كشیده شده است. معتادان مانند افراد عادی نیستند، آنها شهر و روستا را نمیشناسند، برای دست یافتن به پول برای تامین مواد خود، هركاری میكنند. مهم نیست در روستا یا شهر باشند. روستاها به دلیل عدم برخورداری كامل از نظم نمادین مدرن و عدم برخورداری از مراكز اقتصادی- اجتماعی وسیاسی مدرن، بیش از شهرها در میانه راه سنت و مدرنیته قرار گرفتهاند و تعارضهای سنت و مدرنیته در روستاها بیش از شهرها خشونتبار و عریان است.
khanabadd.com
دستهبندی
مرکزی
کلیدواژه
گسست
میان
شهر
روستا
78K بازدید
محمد ناصری فرد
سیر هنر کهن ایران به دیگر نقاط جهان
در گذشته های دور هنر یک زبان مشترک جهانی بوده است.
نادر چقاجردی
غار چال نخجیر
غار چال نخجیر در 8 کیلومتری شمال شرق شهر دلیجان قرار دارد. طول کلی غار حدود 1800 متر عنوان شده است که حدود 1200 متر آن قابل بازدید میباشد.
تقی قاسمی
ننه پیر و چرخ نخ ریسی(دوک dok) در باور اهالی روستای خان آباد
در باور اهالی روستای خان آباد،در اولین روز بعد از ششله یعنی هفتم اسفند ماه ننه پیر از پشکل پناه می آید و دوک نخ ریسی چوبی خود را آتش میزند تا به آب شدن یخها کمک کند و گرمابخش زمین باشد
تقی قاسمی
پخت نان شب عید در روستای خان آباد
پخت نان شب عید از جمله فعالیت های بانوان روستای خان آباد از قدیم تا به حال است.در گذشته روستائیان تمام مایحتاج نان خود را طبخ می كردند.در واقع زنجیره تولید گندم تا پخت نان (شامل كشت،داشت و برداشت گندم به عنوان ماده اصلی پخت نان، آسیاب كردن گندم و در نهایت تولید نان) توسط مردم روستا انجام میشد.
تقی قاسمی
رفتن به میهمانی های شبانه، #شب_نشینی و خوردن #شب_چره
شب نشینی از کارهای متداول اهالی خان آباد است. شب نشینی در اواخر #پاییز و فصل زمستان بیشتر صورت میگیرد چرا که عموما در روستاها بعد از برداشت محصول در فصل پاییز، اوقات فراغت و بیکاری روستائیان آغاز شده و تا پایان زمستان ادامه پیدا میکند.
تقی قاسمی
سد روستای خان آباد
سد روستای خان آباد یکی از جاذبه های گردشگری شهرستان خمین است،آب موجود در سد از سرچشمه دیریزنو خان آباد تامین میشود .از شروع فصل پاییز تا اواسط بهار آب چشمه وارد سد می شود و کشاورزان روستای خان آباد در فصلهای کم آب از این آب برای کشاورزی استفاده میکنند .این سد به دلیل قرار گرفتن در مسیر مهاجرت پرندگان به یک پناهگاه موقت پرندگان مهاجر نیز تبدیل شده است.
تقی قاسمی
تهیه شیره انگور ،روستای خان آباد
مراسم تهیه شیره انگور توسط بانوان روستای خان آباد روستای خانآباد از توابع شهرستان خمین است که بانوان با حضور در باغهای انگور و تاکستانهای روستا، انگورها رسیده و مرغوب را برداشت کرده و به محلی مناسب که معمولا حیاط خانه روستایی است انتقال میدهند و به تمیز کردن و شستن آنها میپردازند.در برداشت و تمیز کردن و همچنین شستشوی انگورها، تمام اعضای خانواده از کودکانی که توانایی کمک دارند تا بزرگترها و مردان شرکت و با صمیمیت خاصی با یکدیگر همکاری میکنند، در بعضی از مواقع نیز همسایگان به کمک میآیند که در گذشته
تقی قاسمی
بانوان ارزشمند و سرمایه های انسانی در عرصه هنر و فرهنگ این مرزو بوم
خاله آرا در حقیقت یكی از چهره های ماندگار خان آباد است،خاله آرا بدون کوچک ترین چشم داشتی به کمک بانوان روستا میرفت و در کلیه کارهای روزمره یاری گر خانواده های روستایی بود.
تقی قاسمی
شروع فصل تولید قره قوروت در روستای خان آباد
هرساله در اوایل تیرماه و هم زمان با گرم شدن هوا، بانوان روستای خان آباد اقدام به تهیه قره قوروت آفتابی می کنند
تقی قاسمی
شروع فصل تولید کشک خشک در روستای خان آباد
اواسط تیرماه،همزمان با گرم شدن هوا و بالا رفتن کیفیت شیر به علت مصرف دامها از علوفه تازه ،تهیه کشک در روستای خان آباد آغاز می شود.
محمد حمزه لو
روستای تاریخی لکان ( شهرستان خمین)
روستای تاریخی لکان در کنار کوه های الوند لکان ٬نسار و پرگز قرار گرفته و به همین دلیل از آب و هوای بسیار لطیفی در تابستان بهره مند است. لکان دو اثر تاریخی ثبت شده در میراث فرهنگی دارد.
محمد رفیعی
غارتاریخی آقداش
محمد حمزه لو
منطقه حفاظت شده الوند لکان (خمین)
منطقه حفاظت شده الوند لکان در شهرستان خمین استان مرکزی یکی از مهم ترین زیستگاه های پرندگان استان مرکزی است.
امیر کهلویی
معرفی روستای جورقین
محمد رفیعی
طبیعت زمستانی از روستاهای ساوه
روستای آقداش جزو استان مركزی،در ارتفاع 1980 از سطح دریا...
امیر کهلویی
جورقین
روستای جورقین تفرش - کم آبی
نقد و نظر یا دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید. ابتدا وارد شوید!
© ۱۳۷۹-۱۴۰۳ نمای ایران
راهنمای سفر و گردشگری ایران
نقشه ایران
درباره نمای ایران
نمای زنده ایران
راهنمای نمای ایران
همکاری با نمای ایران
دریاچه کویر
جاذبههای گردشگری
جاذبههای طبیعی ایران
جاذبههای تاریخی ایران
جاذبههای فرهنگی ایران
کوهها و قلههای ایران
دژها و قلعههای ایران
وبلاگ
محتوای آموزشی
جشنوارههای نمای ایران
بومگردیها
فال و تماشا
پیکمی
پشتیبانان
ویراویر™ راهکار هوشمند
اُیو™ راهکار هوشمندسازی
ووددن؛ دستسازههای چوبی
وبسایت میزبانی شده ابری
بابک ارجمندی