ورود
جستجو
سرچشمه
جاذبهها
وبلاگ
جشنوارهها
وبنامهها
نقشه ایران
تماس
جستجو
ایران
جاذبهها
جاذبههای فرهنگی
سایر ویژگیهای فرهنگی
لالایی و اقوام کهن ایرانی
لالالالا کنم ایواره وختی للوته بونم، شاخ درختی لالایی از زیباترین و لطیفترین آوازهایی است که ریشه در کهنترین تفکرات و احساسات مردم ایرانزمین دار...
×
تقی قاسمی
پنجشنبه 3 تير 1389 | 15 سال پیش
لالالالا کنم ایواره وختی للوته بونم، شاخ درختی لالایی از زیباترین و لطیفترین آوازهایی است که ریشه در کهنترین تفکرات و احساسات مردم ایرانزمین دارد. در بررسی موسیقیهای فولکور نقاط مختلف ایران کهن،لالایی را میتوان به عنوان یک بخش مشترک در میان آنها بازشناسی کرد،لالایی،پیوسته روشنگر پیوند ژرف و آسمانی مادر و فرزند بوده است. بینشوران کهن،مادر را زهدان بارگاه آفرینش در زایمان کارگاه هستی میدانند و او را تجلیگاه هزار و یک نام خدا میشناسند و فروغانی گوهر عشق را در آئینهداریهای مهر ناب او میجویند. مادر،نقطة کانون آفتاب مهر هستی است و فرزند بزرگترین تجلیگاه هستیمداریها،هستیپردازی ها و مهربانیهای اوست. از این دیدگاه و در باوری به حقیقت،تواناییهای نهادی مادر و پیوند زندگانیسازش با فرزند،آفریدگاری و پروردگاری و سازندگاریهای بیکران او را به خوبی میتوان در جلوهگاه لالایی یافت.زمزمههای لالایی، جلوهگر هستیپردازیهای مادر در آرامش نهاد فرزند است. او در سکوت و تنهایی،در خلوتگه سپنتایی خویش با جگرگوشهاش، به دستاویز نوایی که از سر جان برمیخیزد و بر آئینه نهاد فرزند و گوش جان او حکم دم مسیحایی را دارد، گاه در چهر مهربانیها و دلسوزیها و غمخواریها، گاه در چهر آرزوهایی که فرزند را آئینه آن میداند و گاه در چهر بازگوی تاریخ و فرهنگ نیاکان او،چامههایی را بر جان و روان و هستیاش،زمزمه ساز زندگانی راستین میسازد.هرچند این دم مسیحایی به باد فراموشی سپرده شده لیکن باز میتوان در میان اقوام کهن ایرانی آنها را جستجو کرد و شنید.بدین سان در ادامه نوشتار مروری بر لالایی های این دیار کهن داریم. ۱:لالایی که مادر آرزو میکند : لالالالا که لالات می کنم من نگا (=نگاه ) بر قدوبالات می کنم من لالالالا که لالات بی بلا باد نگهدار شب و روزت خدا باد! لالاییت می کنم خوابت نمیاد بزرگت کردم و یادت نمیاد بزرگت کردم و تا زنده باشی غلام حضرت معصومه باشی 2. لالایی هایی که مادر آرزو می کند، کودکش بزرگ شود، به ملا برود، و با سواد شود : لالالالا عزیز ترمه پوشم کجا بردی کلید عقل و هوشم لالالالا که لالات بی بلا باد خودت ملا، قلمدونت طلا باد ! لالالالا عزیز الله قلم دس (= دست) گیر، برو ملا بخوون جزو کلام الله 3. لالایی هایی که مادر آرزو می کند کودکش به ثمر برسد : لای لای دییم یاتونجه گؤ زلرم آی باتونچه (= لالایی می گویم تا به خواب روی ادامه می دهم تا ماه فرو رود) سانه رم الدوز لری سن حاصله یتوننچه (= و ستاره ها را می شمارم تا تو بزرگ شوی و به ثمر برسی) 4. لالایی هایی که مادر در آنها به کودک می گوید که با وجود او دیگر بی کس و تنها نیست : الا لا لا تو را دارم چرا از بی کسی نالم ؟ الا لالا زر در گوش ببر بازار مرا بفروش به یک من آرد و سی سیر گوش (= گوشت) لالالالاگل آلاله رنگم لالالالا رفیق روز تنگم لالالالا کنم، خووت کنم مو علی بووم و بیارت کنم مو (= خوابت کنم من) (= علی گویم و بیدارت کنم من) 5. لالایی هایی که مادر آرزو می کند کودکش - چه دختر و چه پسر - بزرگ شود و همسر بگیرد و او عروسی اش را ببیند : لایلاسی درین بالا یو خو سو شیرین بالا (= کودک نازم که لالایت سنگین است خوابت شیرین است) تانریدان عهد یم بودو تو یو نو گؤ روم بالا (= با خدا عهد کرده ام که عروسی تو را ببینم) قیزیم بویوک اولرسن بیرگون اره گیدرسن (= دخترم روزی بزرگ خواهی شد به خانه ی شوهر خواهی رفت) الله خوشبخت ایله سین بیرگون ننه ایله سین (خدا تو را خوشبخت کند ! که روزی مادر خواهی شد) گاه در این دسته از لالایی ها رگه هایی از حسرت و رشک ورزی به چشم می خورد : گل سرخ منی زنده بمونی ز عشقت می کنم من باغبونی تو که تا غنچه ای بویی نداری همین که گل شدی از دیگرونی 6. لالایی هایی که مادر آرزو می کند هنگامی که کودکش بزرگ شد قدرشناس زحمات او باشد : لای لای د یم آد یوه تاری یتسون داد یوه (=لالایی گفتم به نام تو خداوند یاور و داد رس تو باشد) بویو ک اولسان بیرگون سن منی سالگین یاد یوه (روزی که بزرگ شدی زحمات مرا به یاد آوری) اما خود پیشاپیش می داند که کودک فراموش خواهد کرد : لالاییت می کنم با دس (= دست) پیری که دسّ مادر پیرت بگیری لالاییت می کنم خوابت نمیاد بزرگت می کنم یادت نمیاد 7. لالایی هایی که مادر در آنها از نحسی کودک و از اینکه چرا نمی خوابد گلایه می کند. این لالایی ها گاه لحنی ملامت بار و گاه عصبی و گاه طنز آمیز دارد : لالالالا گلم باشی تو درمون دلم باشی بمونی مونسم باشی بخوابی از سرم واشی لالالالا گل پسته شدم از گریه هات خسته ... لالالالا گل زیره چرا خوابت نمی گیره ؟ به حق سوره ی یاسین بیا یه خو تو را گیره (= بیاید خواب و تو را فرا گیره) گاهی در این دسته از لالایی ها، مادر پای «لولو» را هم به میان می کشد و از او کمک می گیرد. روانشناسی این دسته از لالایی ها بسیار جالب است، چون مادر با شگردی که به کار می گیرد، لولو را از بچه می ترساند، نه بچه را از لولو ! و در ضمن یک اعتماد به نفس لفظی هم به کودک می دهد. مثلا می گوید : « لولو برو ! بچه ی ما خوب است. می خوابد.» یا « تو از جان این بچه چه می خواهی ؟ این بچه پدر دارد و دو شمشیر بر کمر دارد.» و خلاصه چنین است و چنان : لالالالالالالایی برو لولوی صحرایی برو لولو سیاهی تو برو سگ، بی حیایی تو که رود من پدر داره دوخنجر بر کمر داره دو خنجر بر کمر هچّی دو قرآن در بغل داره برو لولوی صحرایی تو از بچه چه می خواهی ؟ که این بچه پدر داره که خنجر بر کمر داره لالالالا گل چایی لولو ! از ما چه می خواهی؟ که این بچه پدر داره که خنجر بر کار داره برو لولوی صحرایی تو از روُدم چه می خواهی؟ که رود من پدر داره کلام الله به بر داره 8. در دسته ی دیگری از لالایی ها مادر افزون بر آنکه کودک را با کلام ناز و نوازش می کند، لالایی را به نام او مُهر می زند : لالالالا گلم باشی انیس و مونسم باشی بیارین تشت و آفتابه بشورین روی شهزاده که شاهزاده خداداده همون اسمش خداداده نمونه ی دیگر، ترجمه ی یک لالایی ترکمنی : اسم پسر من آمان است کوه های بلند را مه فرا می گیرد انگشتری یارش همیشه در انگشتش است بچه ی من داماد می شود در هر دستش یک انار نگه می دارد وقتی که در جشن ها می گردد دختر ها به او چشم می دوزند ... 9. دسته ای از لالایی ها واگویه ی داستان کوتاهی است، از این رو طولانی تر از یک لالایی کوتاه چهار خطی است : لالالالا گل نسری (= نسرین) / کوچه م (به کوچه ام) کـَردی درو بسّی (= بستی) / منم رفتم به خاک بازی / دو تا هندو مرا دیدن / مرا بردن به هندسون / به سد نازی بزرگم کرد / به سد عشقی عروسم کرد / پسر دارم ملک جمشید / دختر دارم ملک خورشید / ملک جمشید به شکاره / ملک خورشید به گهواره / به گهواره ش سه مرواری (مروارید) / کمربندی طلا کاری / بیا دایه، برو دایه / بیار این تشت و آفتابه / بشور این روی مهپاره / که مهپاره خداداده گاهی این لالایی های داستان گونه ای، زمینه ی مذهبی دارند : لالالالا - ی - لالایی / شبی رفتم به دریایی / درآوردم سه تا ماهی / یکی اکبر، یکی اصغر / یکی داماد پیغمبر / که پیغمبر دعا می کرد / علی ذکر خدا می کرد / علی کنده در خیبر / به حکم خالق اکبر 10. بسیاری از لالایی ها از نظر جامعه شناسی ارزشی ویژه دارند. مثلا در بیشتر لالایی ها مادر ضمن نوازش کودک و مانند کردن او به همه ی گل ها - حتا گل قالی !- به این اشاره دارد که پدر کودک بیرون از خانه است : لالالالا گل قالی بابات رفته که جاش خالی لالالالا گل زیره بابات رفته زنی گیره لالالالا گل نازی بابات رفته به سربازی لالالالا گل نعنا بابات رفته شدم تنها لالالالا گل پسته بابات رفته کمر بسته لالالالا گل خاشخاش بابات رفته خدا همراش لالالالا گل پسته بابات بار سفر بسته لالالالا گل کیشمیش بابات رفته مکن تشویش یا در این لالایی که مادر شادمانی خود را از آمدن مرد خانه به کودک ابلاغ می کند : لالالا گل سوسن بابات اومد چش ام (= چشمم) روشن این لالایی ها افزون بر آن که به پیوندهای عاطفی میان زن و شوهر اشاره می کنند، نشانگر بافت خانوادگی و چگونگی وظایف پدر و مادر در آن زمان ها هم هستند؛ اینکه پدر برای فراهم آوردن هزینه ی زندگی باید بیرون از خانه باشد و مادر مسوول امور داخل خانه و به ثمر رساندن کودکان است. 11. بعضی از لالایی ها - بی آنکه عمدی در آن به کار رفته باشد - اشاره ی واضح به روابط بازرگانی دوره ی خود دارد : لالا لالا ملوس ململ که گهوارت چوب صندل لحافت چیت هندستون که بالشتت پَر سیستون لالا ای باد تابستون نظر کن سوی هندستون بگو بابا عزیز من برای رودم کتون (= کتان) بستون 12. بعضی از لالایی ها به موقعیت جغرافیایی شهر و خانه ی کودک اشاره می کند. مانند لالایی زیر از اورازان که نکته ای فلسفی را نیز در خود پنهان دارد و مادر ضمن خواندن آن به کودک هشدار می دهد که عمر به شتاب آب روان می گذرد : بکن لالا ، بکن جون دل مو (= من) شمال باغ ملا، منزل مو شمال باغ ملا نخلسونن(= نخلستان است) که عمر آدمی آب روو نن (= روان است) 13. در بعضی از لالایی ها که از مفهوم عمیق و زیبایی سرشارند، مادر آنگونه با کودک گهواره ای خود درد دل می کند و از غم ها و نگرانی های خود به او می گوید که انگار با یک آدم بزرگ روبروست. مانند لالایی زیر که نشانگر آن است که پدر مرده و فرزند روی دست مادر مانده. در این لالایی مادر از اندوه این عشق از دست رفته و از تنهایی ناگزیرش برای کودک شِکوه می کند. این لالایی با تمامی لطافتی که دارد بیانگر یک زندگی به بن بست رسیده است : گلم از دس (= دست) برفت و خار مونده به من جبر و جفا بسیار مونده به دستم مونده طفل شیرخواری مرا این یادگار از یار مونده ... یا این لالایی دیگر که از بی وفایی ها و تنگناها حکایت دارد : لالالالا عزیزم ، کبک مستم میون (= میان) هرچه بود دل بر تو بستم لالالالا که بابات رفته اما من بیچاره پابند تو هستم ... 14. بسیاری از لالایی های کردی، بلوچی، آذری و دیگر نقاط ایران به سبب گویش محلی خود نگهدارنده ی زبان سرزمین خود هستند و واژگان و اصطلاحاتی که در آنها به کار رفته قابل درنگ است. این لالایی ها اگر با گویش خود خوانده شوند حال و هوای پر شوری به دست می دهند و برگردان آنها نیز تا حد گیج کننده ای زیباست از قبیل این لالایی بلوچی که تکرار ترجیع بند «... در خواب خوش فرو روی» آن را دلنشین تر می کند : لولی لول دیان لعل ءَ را (من فرزند همانند) لعل خود را لالایی می دهم لکّ مراد کسان سالءَ را (چون برای او) صدها هزار آرزو دارم ، و (او هنوز) کودک است لولی لول دیان تراوشین واب تو را لالایی می دهم (تا) در خواب خوش فرو روی وشّین واب منی دراهین جان خواب خوش (ببینی و) جان سالم من (فدای تو باد !) ای همه ی وجودم لولی لول دیان تراوشین واب تو را لالایی می دهم (تا) در خواب خوش فرو روی لکّ مراد کسان سالءَ را (چون برای او) صدها هزار آرزو دارم، و (او هنوز) کودک است دردپین شکر گال ءَ را (لعل من) دهان دُر گونه دارد و سخنانی شکر وار دارد لکّ مراد کسان سالءَ را (چون برای او) صدها هزار آرزو دارم، و (او هنوز) کودک است وش بواین ز باد مالءَ را (لعل من) مثل زباد بوی خوش می دهد بچّ گون خدایی دادان فرزندم هدیه ی خداوند است من اچ خالقءَ لولو کون و من از خداوند تنها خواهان اوهستم ... یا ترجمه ی این لالایی بسیار زیبای ترکی که معنایش درنگ می طلبد : از سر و صدای لالایی من مردم از خانه ها گریزانند هر روز یک آجر می افتد از سرای عمر من سوزنم شعاع خورشید و نَخَم رشته ی بارون از حریر صبح روشن می دوزم پیرهن الوون واسه تو بچه ی شیطون لالالالا لالالالا پیشونیت آینه ی روشن دوتا چشمات، دو تا شمعدون بسه مهتاب تو ایوون دیگه چشمات و بخو ابون لالالالا لالالالا شعر قدیمی دلم می خوا بگم شعر قدیمی اَ چوپونی و اَ کار زعیمی جوونای قدیمی شاخ شمشاد سبیلاشون نبید هشوَخ پرِ باد وَ پاشون بید تُمون، وصله داری اَ هِشکی هم نداشتن ننگ و عاری وَ پاشون جفت گیوه طاق سال بید نداشتن پول اگر داشتن حلال بید به جای لفظ مامان بید ننو به آبجی هر کسی می گفت دادو برادر اون زمونا بید کاکا به جا بابا بزرگا بید باشا www.khanabad.ir
دستهبندی
سایر ویژگیهای فرهنگی
مرکزی
کلیدواژه
لالایی
اقوام
کهن
ایرانی
91K بازدید
حسن صفری
معرفی و اجرای نحوه کارکرد خرمنکوب قدیمی (بَردو)
«بردو» صنعتی پرکاربرد دیروز وابزارناشناخته موزه های امروز خرمنکوب های سنتی که در اصطلاح محلی ˈ بَردو ˈ نامیده می شدند در واقع یک ماشین دست ساز چوبی بودند که به وسیله دو گاو و یا دو الاغ بر روی خرمن غلات کشیده و موجب خرد شدن ساقه ها و جدا شدن دانه های گندم از خوشه ها می شد.
محمد ناصری فرد
لرهای ایران و ایلمایی ها
پوشش های ساده هم می نواند معرف نمادهای مشترک فرهنگی تاریخی جوامع بشری باشد.
محمد ناصری فرد
سنگ نگاره های سونگون ارسباران - آذربایجان شرقی
سنگ نگاره ها، یکی از منابع کهن فرهنگی جوامع بشری محسوب می شوند. ارزش و اهیمیت آنها با دانش تخصصی و میزان علاقه مندی متولیان امور و مردم رابطه مستقیم دارد.
محمد ناصری فرد
سیر هنر کهن ایران به دیگر نقاط جهان
در گذشته های دور هنر یک زبان مشترک جهانی بوده است.
نادر چقاجردی
غار چال نخجیر
غار چال نخجیر در 8 کیلومتری شمال شرق شهر دلیجان قرار دارد. طول کلی غار حدود 1800 متر عنوان شده است که حدود 1200 متر آن قابل بازدید میباشد.
تقی قاسمی
ننه پیر و چرخ نخ ریسی(دوک dok) در باور اهالی روستای خان آباد
در باور اهالی روستای خان آباد،در اولین روز بعد از ششله یعنی هفتم اسفند ماه ننه پیر از پشکل پناه می آید و دوک نخ ریسی چوبی خود را آتش میزند تا به آب شدن یخها کمک کند و گرمابخش زمین باشد
تقی قاسمی
پخت نان شب عید در روستای خان آباد
پخت نان شب عید از جمله فعالیت های بانوان روستای خان آباد از قدیم تا به حال است.در گذشته روستائیان تمام مایحتاج نان خود را طبخ می كردند.در واقع زنجیره تولید گندم تا پخت نان (شامل كشت،داشت و برداشت گندم به عنوان ماده اصلی پخت نان، آسیاب كردن گندم و در نهایت تولید نان) توسط مردم روستا انجام میشد.
تقی قاسمی
رفتن به میهمانی های شبانه، #شب_نشینی و خوردن #شب_چره
شب نشینی از کارهای متداول اهالی خان آباد است. شب نشینی در اواخر #پاییز و فصل زمستان بیشتر صورت میگیرد چرا که عموما در روستاها بعد از برداشت محصول در فصل پاییز، اوقات فراغت و بیکاری روستائیان آغاز شده و تا پایان زمستان ادامه پیدا میکند.
محمد ناصری فرد
نقوش انسان های فرا زمینی
نقاشی های درون غارهاو کوه های ایران، اسناد دست اولی هستند که با کشف آنها نگاه به تاریخ و هنر بشر متحول می شود.
تقی قاسمی
سد روستای خان آباد
سد روستای خان آباد یکی از جاذبه های گردشگری شهرستان خمین است،آب موجود در سد از سرچشمه دیریزنو خان آباد تامین میشود .از شروع فصل پاییز تا اواسط بهار آب چشمه وارد سد می شود و کشاورزان روستای خان آباد در فصلهای کم آب از این آب برای کشاورزی استفاده میکنند .این سد به دلیل قرار گرفتن در مسیر مهاجرت پرندگان به یک پناهگاه موقت پرندگان مهاجر نیز تبدیل شده است.
تقی قاسمی
آبان ماه و آغاز مراسم بام اندود (بون انید) در روستای خان آباد
زندگی روستایی حاکم بر خان آباد در حدود 50 سال پیش صرف نظر از سختی هایی که داشت،شیرینی های خاص خود را هم در پی داشت .مردان و زنان و همه اهل خانواده در تمام فصول سال مشغول کار و فعالیت بودند که همین تلاشهای روزمره باعث می شد کمتر فردی مبتلا به بیماری های رایج این روزه از قبیل بالابودن چربی و قند خون ....باشد...
تقی قاسمی
تهیه شیره انگور ،روستای خان آباد
مراسم تهیه شیره انگور توسط بانوان روستای خان آباد روستای خانآباد از توابع شهرستان خمین است که بانوان با حضور در باغهای انگور و تاکستانهای روستا، انگورها رسیده و مرغوب را برداشت کرده و به محلی مناسب که معمولا حیاط خانه روستایی است انتقال میدهند و به تمیز کردن و شستن آنها میپردازند.در برداشت و تمیز کردن و همچنین شستشوی انگورها، تمام اعضای خانواده از کودکانی که توانایی کمک دارند تا بزرگترها و مردان شرکت و با صمیمیت خاصی با یکدیگر همکاری میکنند، در بعضی از مواقع نیز همسایگان به کمک میآیند که در گذشته
تقی قاسمی
بانوان ارزشمند و سرمایه های انسانی در عرصه هنر و فرهنگ این مرزو بوم
خاله آرا در حقیقت یكی از چهره های ماندگار خان آباد است،خاله آرا بدون کوچک ترین چشم داشتی به کمک بانوان روستا میرفت و در کلیه کارهای روزمره یاری گر خانواده های روستایی بود.
تقی قاسمی
شروع فصل تولید قره قوروت در روستای خان آباد
هرساله در اوایل تیرماه و هم زمان با گرم شدن هوا، بانوان روستای خان آباد اقدام به تهیه قره قوروت آفتابی می کنند
تقی قاسمی
شروع فصل تولید کشک خشک در روستای خان آباد
اواسط تیرماه،همزمان با گرم شدن هوا و بالا رفتن کیفیت شیر به علت مصرف دامها از علوفه تازه ،تهیه کشک در روستای خان آباد آغاز می شود.
محمد حمزه لو
روستای تاریخی لکان ( شهرستان خمین)
روستای تاریخی لکان در کنار کوه های الوند لکان ٬نسار و پرگز قرار گرفته و به همین دلیل از آب و هوای بسیار لطیفی در تابستان بهره مند است. لکان دو اثر تاریخی ثبت شده در میراث فرهنگی دارد.
نقد و نظر یا دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید. ابتدا وارد شوید!
© ۱۳۷۹-۱۴۰۳ نمای ایران
راهنمای سفر و گردشگری ایران
نقشه ایران
درباره نمای ایران
نمای زنده ایران
راهنمای نمای ایران
همکاری با نمای ایران
دریاچه کویر
جاذبههای گردشگری
جاذبههای طبیعی ایران
جاذبههای تاریخی ایران
جاذبههای فرهنگی ایران
کوهها و قلههای ایران
دژها و قلعههای ایران
وبلاگ
محتوای آموزشی
جشنوارههای نمای ایران
بومگردیها
فال و تماشا
پیکمی
پشتیبانان
ویراویر™ راهکار هوشمند
اُیو™ راهکار هوشمندسازی
ووددن؛ دستسازههای چوبی
وبسایت میزبانی شده ابری
بابک ارجمندی